رویای سبز

 

شاید این پاییز، یک نفر جوری آدم را بخواهد که خواستنش به این راحتی ها تمام نشود!!

شاید این پاییز یک نفر جوری بماند که آمدنش ، هیچ وقت نرفتن نشود!!!

شاید این پاییز یک نفر باشد که برا ی همیشه بماند، برای همیشه......

رویای سبز...

بلاخره جواب درست رو پیدا کردم، ممنونم خدای مهربونم بابت همه چی، ممنون به خاطر الطاف و خوبیات، حالا که جواب سوالمو گرفتم کمکم کن تا بتونم تموم درایی که به ناحق و ناعادلانه بروم بسته شد رو باز کنم، حمایتم کن چون من فقط جلو امر و خواست تو تسلیم میشم و سرمو جلو چیزی غیر خواست تو خم نمیکنم...

رویای سبز...

 السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)،بانو، بانوی خوب من  خوشحالم و خوشحالم و خوشحالم از بودنت.. تو در تمام این سالها بودی و حضورت را احساس نکردم، تو جای همه ی نداشته هایی که در تمام سالهای زندگیم حسرتش را بر دل داشتم کنارم بودی و نفهمیدم، تو همان اغوش گرمی بودی که دلم میخواست و درکش نمیکردم، تو همان دست مهربانی بودی که احساسش نمیکردم، تو همان مادری بودی که همیشه ارزویش را داشتم و سایه ات پر مهرت ،تمام سالها روی سرم بود و من غافل از همه چیز، بانوی مهربان دو عالم، چقدر حس خوبی است حس بودنت، چقدر مسرورم که هستی، چقدر شرمنده ام از خودم، بانوی بزرگم  بیشتر از هم رویای سبز...

نون و القلم و ما یسطرون... واقعا قلم معجزه میکنه بالاخره یه سایه ی گرم و مهربون افتاد رو سر کلافگی های زندگیم.. بلاخره خدا خواست و یه دست مهربون رو انتخاب کرد تا تو این امتحان بزرگ و سخت بهم کمک کنه.. حاج خانمی که برا دیدنش  باید میرفتی تو نوبت، شخصا  احضارم کرد، باورم نمیشه، انگار میدونست که دلم میخواد یه بارم شده باهاش در مورد خودم حرف بزنم..جای سوال برام، حاج خانمی که با هر کسی هم کلام و همنشین نمیشه و صریح و بی پرده یه سری افراد رو رد میکنه، چطور من رو که چیزی بهش نگفتم و شناختی ازم نداره احضار کرده، شاید به قول یه بنده خدا، عارف بزرگی باشه واقعا، از وقت رویای سبز...

فصل دوست داشتنی من چقدر زود برایم ب اتمام رسیدی چقدر تند در حال گذر هستی فرصت کم بود و دست نداد که یک دل سیر با تو خوش باشم روزگار بد سخت میگیرد به جان زندگیم دوست داشتنی سبز من, ببخش که نشد لختی با تو خوش باشم تابستان عزیزم, کوله بار بسته ای و عزم سفر کرده ای ببخش که خدا نگهدارت نمیدهم میخواهم بدانی که دوستت دارم و تا برگشت دوباره ات منتظر می مانم  فصل روح انگیز من, اینبار که می آیی برایم یک بغل شادی, یک سبد آرامش, یک خروار امید, یک مشت سلامتی تحفه بیاور.. ببخش که نمی توانم  در آخرین روز با هم بودنمان شاد باشم , جدایی ها غم می آورد و تو را با بغض تنها میگذارد. رویای سبز...

از راه رسیدی پاییز رنگارنگ

رسیدنت بخیر و شادی

شروع صبح با تو , لبخند روی لب مینشاند

دیروز از رفتن تابستان هم آغوش غم شدم

و امروزم را با تو ,با لبخند و نشاط شروع میکنم

باشد که روزگار خوشی رقم بزنیم...

فصل رنگارنگ زیبای خداوند, قدومت مبارک....

رویای سبز...